English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (5820 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To pout ones lips . U لب غنچه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pout U شکلک [به خاطر قهر بودن]
pout U معوج سازی [صورت]
to have the pout U در قهر بودن
pout U اخم کردن
pout U لب رابزیر اویختن
pout U لب ولوچه را جمع کردن
pout U جلو امدگی لبها
pout U لب کلفتی
to have the pout U در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
pout U اخم
lips U استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
lips U Second Per LogicalInferences
lips U واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
red lips U لبهای قرمز
he did not open his lips U لب نگشود
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips U خاموش ماند
my lips are sealed U لبهایم رابسته اند
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
purse the lips U بستن لبها
to purse one's lips U قهر کردن
To lick ones lips . U شکم خود را برای چیزی صابون زدن
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
ripe lips U لبهای قرمز
I licked my lips [in anticipation] . U دهنم آب افتاد.
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
He licked ( smacked ) his lips . U لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
commissure of lips of mouth U سطحاتصالدولب
smile played on his lips U تبسم برلبانش بوسه میزد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com